▲ روز

▲ روز

" ▲ روز " تنها بخشی از افکار روزانه من است ! نه چیزی دیگر.
گاهی فکر می کنم خطر واژه ها از خطر اسلحه بیشتر است .

داستان

درسنامه

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

ما به امید برای این که در انتخابات برنده بشویم نیاز نداریم. به امید برای این که روزگاری همه آدم‌های مذهبی دست از تعصب‌های‌شان بردارند هم نیاز نداریم. به امید نیاز داریم که بتوانیم آنطوری که دوست داریم و آنجایی که دوست داریم زندگی کنیم. این با روی کار آمدن یک حزب سیاسی یا تغییر یک نظام حکومتی فرق دارد. نردبان را نمی‌شود دو سه پله یکی بالا رفت چون وقتی یک پله را امتحان نکرده بالا می‌رویم پای‌مان که بلغزد به محکم بودن پله‌هایی که ازشان پریده‌ایم اطمینانی نیست.

فرهنگ جامعه را نمی‌شود یکشبه عوض کرد. ما در جامعه ایرانی با مخلوطی از ملیت و مذهب زندگی می‌کنیم که اثر آن تا بیرون از ایران هم کشیده شده. شما را نمی‌دانم ولی من آدم‌هایی دیده‌ام که قبل از شروع سن دبیرستانی به خارج از کشور آمده‌اند اما همین الان از صد تا معمم هم آخوندترند. این واقعیت جامعه ایرانی‌ست که نمی‌شود به زور و در کوتاه مدت عوضش کرد. باید زمان بگذرد و بخش قابل ملاحظه‌ای از این رفتارها از تناقضی که با نیازهای اجتماعی پدید می‌آورند اصلاح بشوند. شاید هم هرگز تغییر نکنند، همچنان که همین بیرون از ایران و بین فرنگی‌های تحصیلکرده هم هنوز که هنوز است زایمان توی خانه و با قابله خانگی طرفدار دارد.

امید را برای این لازم داریم که یاد بگیریم اگر زندگی در جامائیکا برای‌مان جذاب‌تر است هر کاری از دست‌مان برمی‌آید انجام بدهیم که برویم همانجا، بعد اگر فکر کردیم اتریش بهتر است از جامائیکا برویم اتریش، بعد اگر دوست داشتیم توی زندگی‌مان اورست هم برویم بساط زندگی‌مان را جمع کنیم برویم به دنبال بالا رفتن از اورست. روی کار آمدن احزاب سیاسی و زورآزمایی برای این که چه بپوشیم و چه نپوشیم و چه موسیقی گوش بدهیم و چی گوش ندهیم برای کسانی‌ست که امیدشان به زندگی فقط به یک نقطه از کره زمین متصل شده و مدام در فکر خانه قدیمی مادربزرگ و کوچه درختی فلانجا هستند. بعد عمرشان به همین می‌گذرد که حسرت چیزهایی را بخورند که نکرده‌اند. تقصیرش را هم بیندازند گردن این و آن.

امید یک اتفاق اجتماعی نیست، فردی‌ست. اگر هم امید در جامعه‌ای بیشتر است محصول امید فردی آدم‌های آن جامعه‌ست که وقتی زیاد می‌شود همه احساس امید بهشان دست می‌دهد. حکومت هر چه که باشد باز هم مسئول این چیزها نیست. زندگی فردی آدم‌ها دست خودشان است و رها شدن از بندهای عقیدتی هم کار خود آدم‌هاست و از زندگی شخصی‌شان شروع می‌شود.

انتخابات موضوع مهمی‌ست، ولی مهمتر از تغییر خودتان نیست. امید به تغییر روش زندگی خودتان اگر به نتیجه نرسد امید به تغییر اجتماعی هم به نتیجه نمی‌رسد. نمی‌شود که هم به فکر این باشید که آنطوری که دلم می‌خواست نپوشیدم و آنطور که دلم می‌خواست توی خیابان با صدای بلند آواز نخواندم و آنطور که دلم می‌خواست زندگی نکردم بعد برای رسیدن به این‌ها فقط آه بکشید. اگر زنده‌اید و سالمید می‌توانید به همه این‌ها برسید. از همه برمی‌آید که آنطوری که می‌خواهند زندگی کنند. امید برای همین کارهاست.

حکومت آدم‌ها توی ذهن خودشان است و این بیشتر از حکومت بیرونی می‌تواند امید را در دل‌ها نابود کند یا زنده نگه دارد. اگر آنطوری که می‌خواهید زندگی کردید می‌توانید امیدوار باشید زندگی جمعی‌مان در ایران هم آنطوری خواهد شد که هر روز امید تازه‌ای به ما بدهد. اگر زندگی‌تان را با آه و افسوس به زمان از دست رفته گذراندید اوضاع همینی خواهد ماند که الان هست. بدتر هم می‌شود.

ما برای امید داشتن در زندگی نیاز به رای دادن به این و آن نداریم. برای امید داشتن نیاز به راه افتادن برای تغییر شخصی داریم. به آه و افسوس پا ندهید. زندگی‌تان را بگیرید دست‌تان و ببرید آنجایی که دوست دارید ادامه‌اش بدهید. بعد ببینید جامعه هم تغییر می‌کند. 


منتشر شده در وبلاگ: آزاد نویس



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۷
فرهاد عباسی




اظهار نظر برخی افراد در رابطه با ستار بهشتی واقعن شرم آور و غیر قابل توجیه است ، 

در درس اخلاق اسلامی بار ها به ما تاکید شده که هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند و ما نه برای مبارزه با استکبار بلکه برای اجرای اخلاق اسلامی انقلاب کرده ایم اما متاسفانه عکس العمل مان فاصله ای زیادی با رفتار یک فرد مسلمان آشنا به اخلاق اسلامی دارد .

قبلن وزیر کشور ، فرمانده نیروی انتظامی و باقی مسئولین امنیتی نظام صحبت های مختلفی انجام داده بوده اند که البته کافی نبود، اما صحبت های آقایان کوثری و ابراهیم نکو واقعن شرم آور و ناراحت کننده است . 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۹
فرهاد عباسی


دقیقن خاطرم نیست که کجا اما در مقاله ای می خوندم که سوئد در اوایل 1900 جزو فقیر ترین کشور های اروپا بوده است ، اما چه چیزی باعث شده طی کمتر از 100 سال و پشت سر گذاشتن جنگ جهانی و سایه کمونیست به جایگاهی که الان هستند برسند ، قطعن آنها منتظر نموند که کسی یا کسانی بیایند و کشورشون رو آباد کنند.

آنها تلاش کردند، تلاش کردند و تلاش کردند. :)
ما توانایی این را داریم که در یک چهارم این مدت به این جایگاه برسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۲
فرهاد عباسی

جناب آقای دکتر عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران با به زندان انداختن آقای مجتبی دانشطلب، وبلاگ‌نویس اصولگرا می خواهد به همه نشان دهد که چه خودی باشید و چه غیر خودی ، هر کسی انتقادی به مقام رهبری "آیت الله خامنه ای" کند سزایی جز تنبیه شدید در انتظار او نخواهد بود ، البته اگر غیر خودی باشید این تنبیه خیلی شدید تر صورت می گیرد!
ایشان من رو کاملن ناامید کردند شخصا فکر می کردم با تعویض دادستان قبلی " مرتضوی " تغییراتی اتفاق بیوفتد بخصوص که ایشان جانباز هم هستند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۴۱
فرهاد عباسی


جناب قالیباف شهردار تهران که بیشتر از 15 سال است که رویا ی ریاست جمهوری در سر دارد اخیراً در اظهار نظر جالبی گفته که "من اول به فکر رضایت خداوند هستم و بعد رضایت مردم" ، سوالی که اینجا مطرح می شود این است که مگر رضایت خداوند از طریقی جز خوشنودی و خدمت به مردم کسب می شود !؟
یک حاکم مادامی که نتواند مردم خود را خوشنود کند، هرگز به رستگاری در برابر خداوند نمی رسد.

یا بهتره بگویم از کی خوشنودی خداوند در تضاد با خشنودی ملت مسلمان ایران قرار دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۷
فرهاد عباسی


یک قطره آب می تونه تغییر ایجاد کنه

می تونه رنگ دریا رو تغییر بده

اگر قرار باشه که این کارو انجام بده حتمن انجامش میده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۵۳
فرهاد عباسی


در پنج سال اخیر بعد از فیلتر شدن پی در پی وبلاگ های مختلف ام (▲ روز ) در سرویس دهنده های مختلف وبلاگ، فاصله ی زیادی بین من و نوشتن افتاده است ، سعی ام این است که یادم بیاید عادت روزانه نوشتن ، 

ظاهراً بلاگ دات آی آر امکانات مناسبی دارد و البته هنوز نمی دانم که در صورت فیلتر شدن این آدرس مثل بلاگ فا وبلاگم را هم حذف می کند یا نه ! :)


به امید خدا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۰۲
فرهاد عباسی