توافق ژنو: نشانه موفقیت سیاست تحریم
اکنون که چند روزی از توافق ایران و گروه ۵+۱ درباره برنامه هستهای ایران گذشته است میتوان از تحلیل نتایج کوتاهمدت آن فراتر رفت و به ابعاد دیگر این توافق نگاهی انداخت. آنچه مشخص است این توافق با رضایت نسبی همه طرفین دعوا روبرو شدهاست. ایرانیها از توقف روند گسترش تحریمها راضی هستند و طرف غربی هم خوشحال است که فرایند توسعه برنامه هستهای ایران را متوقف کردهاست. به عبارت دیگر مهمترین دستآورد مذاکرات ژنو را میتوان «توافق بر سر توقف» دانست. امتیازی که به ایران داده شده تنگتر نشدن حلقه تحریمها و توقف روند افزایشی تحریمها است. در مقابل ایران پذیرفته است اگر تحریمها بیشتر نشود توسعه برنامه هستهای خود را متوقف کرده و برخی جنبههای حساسیتبرانگیز آن نظیر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده بالای ۵ درصد خود را هم معلق کند.
اگر به این بیانیه بدون توجه به سوابق و صرفا از منظر شرایط موجود نگاه کنیم این بهترین توافقی است که در شرایط فعلی میتوانست نصیب ایران شود. اما اگر با توجه به سابقه موضوع و روند مذاکرات ده سال اخیر، موضوع را ارزیابی کنیم دستآوردهای آن به مراتب کمتر از چیزی است که تا قبل از سال ۸۸ میتوانست نصیب ایران شود. در آن سالها ایران پیشنهادهای به مراتب بهتری را رد کرد در حالی که با تحریمهای کمتری هم روبرو بود.
معادله روشن است: ایران در ده سال اخیر چه به دست آورده؟ ۱۸۰۰۰ سانتریفیوژ فعال یا آماده فعالیت و مقداری اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد. این افزایش توان هستهای در حدی نبوده که بتواند قدرت نظامی ایران را به طرز معناداری افزایش دهد اگرچه فاصله ایران با این نقطه را کم کردهاست. در مقابل ایران چه از دست داده؟ طبق برخی برآوردها در حدود ۴۵۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم ناشی از تحریمها، البته بدون احتساب هزینه ناشی از فرصتهای از دست رفته و هزینههای انسانی.
با این وصف مشخص است که فرایند ده ساله چالش ایران با غرب بر سر برنامه هستهای خود به یک شکست مطلق انجامیدهاست. معنای این حرف چیست؟ واضح است: سیاست تحریم موفق بودهاست. غرب موفق شده بی آنکه وارد یک عملیات نظامی پرهزینه شود یکی از قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه را به شدت تضعیف کرده و رفتار او را تغییر دهد. این موضوعی است که این روزها در رسانههای آمریکایی مدام تکرار میشود. به نظر میرسد بیتردید به زودی در متون درسی رشته روابط بینالملل و نیز علم حقوق، به تجربه ایران به عنوان نمونه موفق اجرای سیاست تحریم اشاره خواهدشد.
دنیا هم اکنون با حکومتی روبرو است که برنامه هستهای خود را متوقف کرده، با آمریکا سر میز مذاکره نشسته، یک رئیسجمهور معتدل جایگزین احمدینژاد شده،ادبیات بینالمللیاش میانهروانه شده، چنان اقتصادش ضعیف شده که توان حمایت از جنبشهای بنیادگرای اسلامی منطقه را ندارد و حتی در تامین امنیت داخلی خود هم دچار مشکل شدهاست. اگر اینها نتیجه تحریم نیست پس نتیجه چیست؟
فارغ از اینکه قضاوت ما نسبت به این واقعیت چه باشد باید پذیرفت عملا تحریم به مخالفان حکومت هم کمک کرده و در کند کردن تیغ سرکوب موثر واقع شدهاست. چه کسی میتواند ادعا کند اگر عاصی شدن مردم از تحریمها نبود روحانی باز هم رئیس جمهور میشد؟ بعید است کسی تردید داشته باشد که پیروزی نه چندان قاطع حسن روحانی ناشی از وضعیت بد اقتصادی و نگرانی مردم از بدتر شدن آن بود. روحانی نه کمپین خوبی داشت نه برنامه تبلیغاتی و انتخاباتی او اثرگذار و جذاب بود. تنها ویژگی برجسته او انتقاد صریحش از عملکرد دولت احمدینژاد در برنامه هستهای و تحریمهای گسترده ناشی از آن بود. همین ویژگی به او کمک کرد پیروز انتخاباتی شود که بخش مهمی از مخالفان حکومت آن را تحریم کرده یا در برابر آن سکوت کردهبودند.
با این وصف باید پذیرفت این برداشت غربیها که روی کار آمدن روحانی نتیجه تبعی تحریمها بوده چندان بیراه نیست. از منظر آنها اگر سیاست تحریم در تحقق اهداف تعریف شدهاش موفق بوده دلیلی وجود ندارد که به سادگی کنار گذاشته شود. این موضوعی است که غربیها روی آن تاکید دارند. اما ادامه تحریمها وضعیت نیروهای مخالف حکمت ایران را هم سخت میکند. در سالهای اخیر اغلب نیروهای اپوزیسیون، در مقابل چشم رسانهها مخالف تحریم بودهاند. بسیاری از آنها دفاع علنی از تحریم را به مصلحت نمیدانستند برخی هم واقعا معتقد هستند که این سیاست، مضر و ناکارآمد است. شاید یکی از دلایل سکوت یا مخالفت آنها این باشد که هدف تحریمها از ابتدا توقف برنامه هستهای ایران بود یعنی خواستهای که برای مخالفان حکومت، موضوعیت نداشت.
این روزها که خبر درگذشت نلسون ماندلا در صدر اخبار رسانهها است. برخی به کنایه به اپوزیسیون ایرانی یادآوری میکنند که ماندلا سالها مدافع سرسخت تحریم علیه کشورش بود. به باور آنها احتمالا اگر ماندلا هم مانند اپوزیسیون ایرانی نگران وجاهت و پرستیژش بود هنوز هم در آفریقای جنوبی رژیم آپارتاید برقرار بود. به هر حال تحریمها اعمال شده و موثر هم واقع شدهاست. به همین دلیل بعید است به سادگی این تحریمها برداشته شود. شاید مخالفان حکومت ایران اکنون بیشتر احساس غبن کنند که چرا با مشارکت موثر در طراحی ساختار تحریمها تلاش نکردند که مسائل سیاست داخلی و وضعیت حقوق بشر در ایران هم به دستور کار مذاکرات ایران و قدرتهای غربی اضافه شود.